یکی از تلاش های شبانه روزی غرب برای مقابله با اسلام، ترویج حقانیت همه ی ادیان و مسلک ها در لباس های رنگارنگ و با روش های گوناگون است. غربی ها به خوبی دریافته اند که جلوی پیشرفت ثانیه به ثانیه اسلام را در شهر ها و کشورهایشان نمی توانند بگیرند، برای همین این ترفند را به کار برده اند تا در این بین رمقی تازه کنند و فرصتی بیابند. پلورالیسم همان طرح حقانیت بخشی به ادیان گوناگون بود. البته این ظاهر فریبنده ماجراست که برخی شبه منطق گرایان را به خود جذب می کند. منطق گرا بود ویژگی ممتازی است؛ اما برخی ساده دلان که قصد دارند خود را مزین به این ویژگی کنند غرق در منجلاب حرف های نابخردانه می شوند و این سر آغاز سقوط شان می گردد.

     هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که راه های گوناگون همگی با هم حق باشند و سر به منزل ببرند. کدام مسلمان بیداری می پذیرد که در برابر اسلام، مسیحیت و یهود و زرتشت و ... همه راه سعادت را می پیمایند. این سخن بر خلاف سنت قطعیه ی قرآن است. چرا که در قرآن می فرماید: «هرکس غیر از اسلام مسلکی اختیار نماید از او پذیرفته نمی شود (آل عمران/85)». با تاکید قرآن بر حقانیت اسلام، عالمان اسلامی به خوبی این نقشه شوم را شناسایی کرده اند و با آن به مقابله برخاسته اند. اما کسانی در گوشه و کنار بلاد اسلامی دیده می شوند که جیب شان را با عقایدشان معاوضه کرده اند و در این راه مددکار مروجان این ایده شده اند.

     در این راه از تلاش های گوناگونی می توان نام برد که برخی نتیجه بخش نبوده و برخی دیگر توانسته تا حدودی ثمربخش باشد. از تلاش های شبانه روزی برخی شبکه های ماهواره ای و سایت ها و وبلاگها گرفته تا مقالات و کتابهای گوناگونی که هر هفته نشر می یابد؛ همه و همه سر در آخور این ترفند و نقشه دارند. اخیرا لباس های جدیدی برای گسترش این ایده بافته اند که یک نمونه اش می شود همین ساختن مرکز ترکیبی ادیان در نزدیکی پاریس؛ مجموعه ای ترکیبی برای مکان مقدس اقلیت های مسلمان، مسیحی، یهودیان و بودائیست ها در وال دو بوسی فرانسه.

     این خبر در وهله اول که به گوش انسان می خورد شاید جذابیت خاصی داشته باشد، چرا که در یک مجموعه در کنار هم می توانیم شاهد مراسم عبادی ادیان گوناگون باشیم و این سبب نزدیکی بین ادیان می شود، اما وقتی کمی در خبر دقیق تر می شویم به خوبی می توانیم درک کنیم که این کار، راهی برای پایین کشیدن اسلام و هم طراز کردن آن با سایر ادیان موجود در جهان است. برتری اسلام امروزه دیگر در غرب مسئله عیانی شده و این سیل اقبال مردم به اسلام به خوبی نوید گسترش اسلام در تمام عالم را می دهد؛ پس این در کنار هم قرار دادن همه مراکز عبادی تقلایی به شمار می آید برای رسیدن به همین مقصود. مگر مرتب در اخبار نمی خوانیم و نمی شنویم که تا فلان سال (بسیار نزدیک) انگلیس و فرانسه و امثالهم با اکثریت مسلمان ها روبه رو می شوند و تبدیل به یک جمهوری اسلامی می گردند.

     با این حساب چه کسی از این هم طراز کردن ادیان سود می برد! به طور قطع می توان گفت که در مرحله اول مسیحیت ذی نفع است و سپس سایر ادیانی که در مقابل اسلام در حال انقراض هستند. در کمتر از پنجاه سال پیش واتیکانی ها می گفتند که تنها راه نجات مسیحیت است، اما امروز پاپ از فعال سازی گفتگوی اسلام و مسیحیت دم می زند. اینها تغییرات تاکتیکی است که به لحاظ موقعیت اتخاذ می شود، نه دگرگونی بنیادینِ فکری!

     اگر تنها اخبار همین یک ماه گذشته را مرور کنیم، به روشنی در می یابیم باید نسبت به گسترش اسلام منتظر واکنش و راهکاری از سایر مجامع دینی بود. یهودی ها با همه فضای بسته دینی شان و با وجود تمام احساس ناسیونالیستی شان و در کتار همه سانسور های خبری قوی شان، سه بازگرد دینی را شاهد بودند که بسیار غیر منتظره بود؛ حتی سومین بازگرد دینی را روزنامه یهودی «معاریو» گزارش کرد که جوان یهودی مقیم هلند، مسلمان شد

     در گیر و دار سقوط جمعیتی ادیان، شاید پرورش ایده پلورالیسم آخرین دستاویزها باشد، اما ناگفته پیداست که برای محدود کردن اسلام در جغرافیای آسیا و آفریقا، پیروان سایر ادیان دست از پا نمی کشند. ما مسلمانان هم باید در این ورطه هولناک که خطر سقوط معرفتی را در پی دارد کمی زیرکانه فکر کنیم و رفتار نماییم که در چاه شعبده بازی های گوناگون مقابله گران با اسلام و مسلمانان نیافتیم. هر ساده انگاری یک قدم تنزل کردن از اسلام است و سرانجام راهش ناکجا آباد...!!!

علی صفدری

15 مرداد 1392 / 28 رمضان المبارک 1434

طهران